به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، دکتر محمدرضا ترکی با اشاره به تاریخمندی متون ما گفت: برخی پژوهشگران ما خیلی از موارد در خصوص درک متن شاعر یا نویسنده را رصد میکنند اما به خاطر عدم توجه به سیر و زمینه تاریخی پدیدآورنده متن به نتیجه مطلوب نمیرسند.
کلید اصلی درک یک متن
این استاد دانشگاه در ادامه پرداخت به روشهای درک صحیح از متون، یافتن متن درست اثر را یکی دیگر از روشهای مؤثر در فهم متن عنوان و سپس به روشهای دانست و گفت: کلید اصلی درک یک متن، سخنان آفریننده متن و مراجعه به خود متن است. بعد از آن باید به سخنان معاصران آن شاعر یا نویسنده در منطقهای که زیسته پرداخت. اگر به نتیجه مطلوب نرسیدیم باید به معاصران آن در دیگر مناطق پرداخت چرا که شاعران دادوستدهای فرهنگی با شاعران دیگر مناطق همجوار داشتهاند. اگر باز به نتیجه لازم در درک متن نرسیدیم، در نهایت باید به فرهنگها مراجعه کنیم.
دکتر ترکی بیان کرد: فرهنگها بسیار فریبدهنده هستند و استفاده از آنها گاهی ما را دچار یک دور منطقی میکند چون خیلی از این فرهنگها بر اساس آثار همان شاعرانی که ما میخواهیم آثار آنها را بررسی کنیم، نوشته شدهاند که این یک دور باطل است. در بین فرهنگها نیز، فرهنگهای متقدم و کهن در اولویتاند.
این پژوهشگر فرهنگ دهخدا را از جمله این فرهنگها برشمرد و در ادامه این نشست، به سالشمار زندگی خاقانی و حوادث مهم دوران این شاعر، که بر زندگی او تأثیر فراوان گذاشتهاند، پرداخت و با اشاره به واقعه قتل عینالقضات همدانی در سال ۵۲۵ به مرگ سنائی غزنوی در سال ۵۲۹ اشاره کرد و گفت: خاقانی خود را بدیل و جانشین خاقانی پنداشته و گویا در آن روزگار شاعران در خود جانشین پنداشتن خاقانی در رقابت بودهاند. خاقانی از سنائی بسیار تأثیر پذیرفته و خیلی جاها هم کلید درک و فهم خاقانی، سنائی است و مسعود سعد سلمان نیز تأثیر زیادی در شعر خاقانی داشته است.
این پژوهشگر ادبی، همچنین به وقوع زلزله بزرگ شهر گنجه در سال ۵۳۲ به عنوان واقعهای تأثیرگذار در شعر خاقانی و همینطور نظامیگنجوی پرداخت و گفت: در شعر خاقانی به این زلزله به عنوان حادثهای بسیار تلخ و مهم اشاره شده است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، سال ۵۳۵ هجری قمری را آغاز شعرسرایی خاقانی به صورت جدی و رسمی دانست و خاطرنشان کرد: خاقانی در همین اوان شاعری تحول سبکی داشته البته در دیوان خاقانی به شعر سرودن او در دوران کودکی، که آن موقع به مقطع دوران نوجوانی امروز اطلاق شده، اشاره شده است.
این خاقانیشناس سال ۵۴۴ را بخاطر مرتبط شدن خاقانی با خوارزمشاهیان منطقه خود و سرودن شعرهایی در مدح آنان، سالی تأثیرگذار در زندگی و شعر خاقانی دانست و افزود: خاقانی در این زمان قصیده منطقالطیر، که از مشهورترین قصاید آن دوره و از مهمترین قصاید خاقانی است را میسراید.
دکتر محمدرضا ترکی شاگردی خاقانی نزد ابوالعلاء گنجوی را دروغپردازی تذکرهنویسان دانست و گفت: اینکه میگویند که ابوالعلاء گنجوی پدر زن خاقانی و استاد او بوده و خاقانی بیچشم و رو بوده و او را هجو کرده است، قصهای بیش نیست و خیلی از حرفها که در این باره مطرح شده را تذکرهنویسان به رسم قصهسرایی که آن دوره معمول بوده سر هم کردهاند.
این خاقانیشناس در ادامه به هجرت خاقانی از شروان به عراق عجم در سال۵۴۷ اشاره کرد و گفت: خاقانی احساس میکند که استعدادش در شروان دارد به هدر میرود. در سال ۵۴۸ هم قصد سفر به خراسان میکند زیرا در آن روزگار خراسان پایتخت شعر فارسی بوده است. اما در آن سالها غزان، که از طوایف ترک بودند، به خراسان حمله میکنند و سلطان سنجر را حبس و سپس میکشند. غزان امام محمد بن یحیی خراسانی، شناخته شده به ذُهلی که از بزرگان علم حدیث در نیشابور و خراسان بوده به عنوان پیشوای علم حدیث بهشمار میرفتهاست، را هم به قتل میرسانند. خاقانی هم تحت تأثیر این حادثه دو مرثیه سروده است. از جمله قصیدهای در رثاء امام محمد بن یحیی و حادثه حبس سنجر در فتنه غز با این مطلع میگوید:
«آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد
و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد»
این خاقانیشناس در بخش دیگر این نشست به تصور غلط ضد زن بودن از خاقانی پرداخت و سپس به سروده شدن منظومه تحفهالعراقین توسط خاقانی و هدیه دادن آن به جمالالدین ابو جعفر محمد بن علی اصفهانی که در موصل وزیر بوده اشاره کرد و گفت: خاقانی به این خاطر از جمالالدین اصفهانی هزار سکه هدیه گرفت و او را در سال ۵۵۱ با خود به مکه میبرد.
این پژوهشگر خاقانی را از جمله شاعران مطرحی عنوان کرد که به حج توجه بسیاری داشته است و در این باره گفت: مولوی به روزه گرفتن خیلی توجه داشته است اما خاقانی اهل حج است و بهترین و زیباترین سرودهها به زبان فارسی در باره حج از خاقانی است.
این استاد زبان وادبیات فارسی در پاسخ به پرسشی در خصوص انگیزههای خاقانی از توجه فراوان به موضوع حج در شعر و زندگیاش اظهار کرد: یکی از دلایل توجه به خاطر مسلمان بودن او و علاقه اش به حج بوده است. دیگر اینکه سفرهای حج برای او برکات و درآمد داشته است زیرا وی به واسطه آن با شاعران و فیلسوفان، علما و شخصیتهای دینی و سیاسی دیدار داشته است. یکی دیگر از انگیزههای خاقانی از رفتن به حج، فرار از شروان بوده به خاطر حبس کردن و بیتوجهی به او و عامل هدر رفتن استعدادش بوده است. درواقع، حج جدای ازدیگر ویژگیهایش، گریزگاه و پناهگاهی هم برای او بوده است.
ترکی همچنین ماجرای زندانی کردن خاقانی توسط امیر شروان بعد از بازگشتش از حج به سال ۵۵۲ را مطرح کرد و گفت: خاقانی حدود ۷ ماه در زندان بوده و تصویری بسیار تلخ از آن دوره زندان در شعرش ارائه کرده است. بعد از آزادی مدتی به دربند قفقاز میگریزد و شاید در آن دوره بود که با نظامی آشنا شد هرچند که نظامی تا آن موقع هنوز دفتر شعر شناخته شدهای نسروده بود.
این پژوهشگر همچنین به حوادث مهم دیگر در زندگی خاقانی از جمله مرگ مادر خاقانی در سال ۵۵۳، فراخوانده شدن اجباری او به شروان توسط حاکم آنجا و سفر دوم او به حج در سال ۵۵۴ و مرگ ابوالعلاء گنجوی در سال ۵۵۵ اشاره کرد .
ترکی سپس به سفر خاقانی به سال ۵۵۹ به عراق به عنوان سفیرسلجوقی ماندگار شدن او در عراق، مرگ پسرعمویش وحیدالدین که استاد و دوست او بوده و مرگ جمالالدین اصفهانی به عنوان حامی بزرگ خاقانی و چندین حادثه مهم دیگر در زندگی این شاعر پرداخت و سال ۵۷۱ هجری قمری را سالی بسیار بد و تلخ برای خاقانی دانست و گفت: خاقانی در این سال پسر جوانش رشیدالدین را که بسیار دوست میداشته و همچنین دختر خردسالش را از دست میدهد. این دو واقعه، خاقانی را که روحیه بسیار شکنندهای داشته، به هم میریزد. در این میان محققان قصیدهای از او را دست گرفتهاند که خاقانی از مرگ دخترش خوشحال بوده است ولی با دقت در متن این قصیده متوجه خواهیم شد که ابراز رضایت خاقانی، نه به خاطر مرگ دخترش بلکه به خاطر این است که دخترش شرایط سخت زندگی او را متحمل نشده است. خاقانی در این سال برای بار سوم به حج میرود تا شاید موجب تسلی خاطر مرگ فرزندانش شود.
ترکی سفر سوم خاقانی به حج را بسیار پرحادثه عنوان کرد و گفت: گویا در آن زمان عدهای قصد تسخیر مکه را دارند و با منجنیق به مسجدالحرام حملهور میشوند. یکی از بهترین و نزدیکترین راویان این حادثه خاقانی است و حوادث را با دقت دیده و توصیف کرده است. بعد از سفر به حج به بغداد، که از شهرهای مورد علاقه خاقانی بوده، میرود اما از آنجا که وضعیتاش مساعد نبوده به سمت تبریز میرود و در یکی از روستاهای اطراف این شهر اطراق میکند. مردم تبریز که میفهمند، او رابه تبریز میآورند و دختری را به عقدش در میآورند که زن دوم خاقانی بوده است. خاقانی سه همسر داشته و از معدود شاعرانی است که برای همسرش مرثیه گفته است. این مرثیهها برای همسر اولش، که او را خیلی دوست داشته بوده و در رثای او چند مرثیه گفته اما همسر سومش را خیلی هجو کرده است.
محمدرضا ترکی در سخنانش به آرزوی دوباره خاقانی برای سفر به خراسان در سال ۵۳۷ پرداخت و با اشاره به مرگ خاقانی در ۲۱ شوال سال ۵۸۱ هجری قمری و در ۶۱ سالگی تصریح کرد: تاریخ مرگ خاقانی را سال ۵۹۵ میپندارند اما این قطعا غلط است چون بعید است که طی ۱۵ سال( از سال ۵۸۱ تا ۵۹۵) یک بیت شعر هم نسروده باشد!
ترکی گفت: حتی روز و ماه مرگ خاقانی مشخص است و اول بهمن ماه از دنیا رفته است و پارسال هم به شورای فرهنگی عمومی پیشنهاد دادیم که این تاریخ را به عنوان روز برزگداشت خاقانی تصویب کنند و سالگردها در این روز برگزار شوند.
وی با اشاره به پیشگویی منجمان آن روزگار مبنی بر رخ دادن طوفانی شگفتانگیز مثل طوفان نوح در سال ۵۸۲ و با عنوان «قرانکواکب» گفت: در دیوان خاقانی بارها به این قضیه اشاره شده و آن را نفی میکند. در آن سال این طوفان رخ نداد و بنابراین اگر خاقانی زنده بود، به طور قطع در هجو آن منجمان قصیدهای میسرودند.
محمدرضا ترکی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا خاقانی ترک بوده است یا نه؟ اظهار کرد: خاقانی مطلقا ترک نبوده و نظامی هم همین طور. زبان این شاعران، زبان فارسی ارّانی بوده است.
نظر شما